مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

پاییز و پسر کلاس ششمی من

بوی مهر و پاییز که از مدت ها قبل تو کوچه و پس کوچه های شهر و خونه ی ما میومد بالاخره خودشو نشون داد. چهارشنیه اول مهر ماه 1394 و پسر کلاس ششمی من همراه داداشش و مامان و بابا رفت مدرسه. خوشحال و سرحال بیدار شد هزارماشا... مثل همیشه از اون اتاق هم صدای سامیار میومد که میگفت بیدار شدم به منم محل بدید منم میخوام برم مدرسه . امسال دو تا تفاوت داشت 4 نفره راهی مدرسه شدیم و اینکه بر خلاف تمام سالهای گذشته من نمیخواستم بعدش برم سرکار و مرخصی بودم امسال کلاس بندی خاصی نداشتن و بچه های پنجم 1 شدن کلاس ششم 1 و معلمشون جناب آقای کتانی . معلم خوب و مهربونی که از روز اول مهرش به دل گل پسرم نشست. چون تعدادی از بچه ها نبودن روز اول سا...
5 مهر 1394

شهریور 94

سلام دوستان همیشگی و مهربان ما شهریور ماه هم مثل ماه های قبل با تفریح و بازی و کلاس زبان و اسکیت سواری تمام شد. این ماه عجیب بوی مدرسه میده البته برای مامان ها از ابتدای شهریور تو فکر خرید لوازم التحریر و کیف و کفش بودیم که تو پست قبلی نوشته شد. تو این ماه چندبار شام بیرون خوردیم دیگه با سامیار طلا میشه راحت تر رفت بیرون. عروسی رفتیم و 23 شهریور رفتیم تهران یه سفر کوتاه .فقط برای اینکه قبل از مدارس مامان و بابام ببینم که خیلی خوش گذشت با اینکه کوتاه بود ولی عالیییییی بود.هوای خوب و خنک .بارون و ... مثل پست های قبل گزارش تصویری و زیرش زیر نویس رستوران سنتی هزاردستان 4 شهریور سامیار راننده و حساسیت به...
5 مهر 1394
1